عباس کوچولوی منعباس کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
حسین کوچولوی مامانیحسین کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 8 سال و 3 روز سن داره
پیوند عشق من و باباپیوند عشق من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

عباس ملکی کودک دوزبانه فارسی انگلیسی

شروع آموزش زبان سوم

عباس جان عزیز دلم مادر از امروز قاطعانه تصمیم گرفته پروژه زبان عربی و آموزش و حفظ قرآن رو در کنار فراگیری زبان انگلیسی برات شروع کنه امیدوارم در این راه پر پیچ و خم مرا همراهی کنی عزیزتر از جانم از خداوند تمنا دارم در این راه همیشه و هر لحظه مددیار تو و من باشد دوستدارت مادرت نسیم
8 مرداد 1394

قابلمه بازی عباس

این عباس جون قصه ما عاشق قابلمه و ظرف و ظروفه جوری که صبح که از خواب پا میشه دست و صورت نشسته مستقیم میره سراغ کابینتا دراشونو باز میکنه و مشغول بازی بازی میشه اینقد این کار براش دلچسب و هبجان آوره که گاهی ساعت ها مشغول بازی میشه بدون اینکه صداش درآد... آخ که تو مهمونیا هم اولین جایی رو که پیدا می کنه آشپزخونه هست و تا یه ظرفی میبینه شروع میکنه به بازی کردن از جمله سرگرمیاش اینکه قابلمه ها رو توی همدیگه کنه ، سر هر کدومو پیدا کنه بزاره روش یا اینکه ادای مامان جونشو درآره پارچه برداره و قابلمه رو باهاش جا به جا کنه ... خخخ قابلمه داغه میخواد برنجشو آبکش کنه... یا اینکه شیشه شیرشو خالی میکنه تو ظرفا ... کلا هر چی دم دستش...
4 مرداد 1394

شانزده ماهگیت مبارک

عباس جان فرشته من که هر روز برام عزیز و عزیز تر میشی شانزده ماهگیت مبارک قند عسلم  این روزا خیلی شیرین کاری می کنی صبح زود که از خواب بیدار میشی اولین کاری که میکنی میری سراغ کابینتا و ظرفا و قابلمه ها رو در میاری و باهاشون بازی می کنی این جز کار روزمره اته بعضی وقتا حرص مامانی رو درمیاری ولی خب چون مامانی خیلی دوستت داره بیشتر موقع تسلیم شیطنتات میشه  الهی من بمیرم برای جدیتت تو بازیات که چقد قاطع و گیرایی گلابدونم دوستتت دارم  بوس بوس   ...
3 مرداد 1394

پانزده ماهگیت مبارک

عباس جان، عشق مامان پانزده ماهگیت مبارک پسرم! روز به روز که می گذره من بیش از پیش لبریز از عشق تو میشم. از خداوند مهربان شاکر و قدردانم که پسر زیبا و مهربان و دلنشینی همچون تو به من عطا کرده . هر چی بزرگتر میشی شیطنت هات بیشتر می شه و هوش سرشارت بیشتر نمایان میشه و من خوشحال از اینکه می بینم پسر قشنگم هر روز پیشرفت می کنه. خیلی از کلماتو متوجه میشی و چند تا کلمه رو میگی مثل علی، بیا، بده، مهدی، حاجی، بابا، الو، و... امروز مامانی صدات زد گفت بیا یه بوس بده بهم خودتو محکم پرت کردی تو بغلم و محکم چسبیدی بهم ممنونم پسر قشنگم که صمیمانه خودتو به آغوشم سپردی... دوستت دارم فرشته آسمونی امروز به شیطون ...
3 تير 1394

سیزده ماهگیت مبارک عزیزم

عباس جان عزیزم سیزده ماهگیت مبارک قند عسلم پسر گلم سیزده ماهگیت مصادف شده با اسباب کشی به خونه ی خودمون و جز یاد و خاطره چیزی دیگه ای از خونه قبلیمون برات نمی مونه امیدوارم همیشه سربلند و پیروز باشی.                                                                         &...
3 ارديبهشت 1394

تولد یکسالگیت مبارک قند عسل مامانی

عباس جان عزیز دلم تولدت مبارک پسر دلبندم   امروز بهترین روز زندگیمه و از خدا قدردانم که تو رو بهم داده ولی بخاطر پسر گلم ناراحتم آخه اسهال و استفراغ گرفتی و بی جون گوشه ای از خونه افتادی هیچی نمی خوری و همش نق می زنی اصلا فکرشو نمیکردم بخوای روز تولدت مریض بشی پسر خوبم عصری پسرم رو دکتر بردم و یه عالمه دارو بهت داده امیدوارم با خوردن داروهات زودی خوب بشی ... البته ناگفته نمونه که من تولد گل پسرمو شب عید لحظه سال تحویل گرفتم با حضور خاله ها و دایی و در کل اقوام مادری ولی خب متاسفانه عکساش پاک شدن و من هیچ یاد و خاطره ای برام از اون شب به یاد ماندنی نمونده ایشاالله تولد ...
2 فروردين 1394

یازده ماهگیت مبارک

عباس جان پسر عزیزم یازده ماهگیت مبارک از خداوند ممنونم که هدیه ای ارزشمند همچون تو به من ارزانی داد. دلبندم این روزها راه می روی دست می زنی بای بای می کنی و شیطنتت به اوج رسیده ... گاهی هم اینقد حرف میزنی که من موندم آخر چی میخوای بگی عزیزتر از جانم من خوشحالم که خداوند در مسیر پر پیچ و خم زندگی موجودی دوست داشتنی به من عطا کرده و شیرینی زندگی را برایم دوچندان کرده پسر مهربانم دوستت دارم ...
2 اسفند 1393

ترک پستونک

عباس جان عزیز دل مادر خوب می دونم عاشق پستونکت هستی و دل بهش بستی و تنها اونه که آرومت میکنه تا خواب بری ولی عزیزتر از جانم بخاطر سلامتی خودت و اینکه بتونم در مسیر رشد بهترت گام برداشته باشم مجبورم از امروز اونو بهت ندم صبور باش عزیزم هر چند می دونم که اذیت میشی ...
27 بهمن 1393

عباس من راه افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد

عباس جان عزیز مادر اولین قدم گذاشتنت به روی کره ی خاکی مبارک امیدوارم در این مسیر زندگی که در پیش رو داری فقط و فقط در راه و مسیر راست قدم برداری و رستگار دنیا و آخرت باشی.       ...
15 بهمن 1393